English    Türkçe    فارسی   

1
3760-3769

  • لیک اگر در گفت آید قرص ماه ** شب روان را زودتر آرد به راه‌‌ 3760
  • از غلط ایمن شوند و از ذهول ** بانگ مه غالب شود بر بانگ غول‌‌
  • ماه بی‌‌گفتن چو باشد رهنما ** چون بگوید شد ضیا اندر ضیا
  • چون تو بابی آن مدینه‌‌ی علم را ** چون شعاعی آفتاب حلم را
  • باز باش ای باب بر جویای باب ** تا رسد از تو قشور اندر لباب‌‌
  • باز باش ای باب رحمت تا ابد ** بارگاه ما له کفوا أحد 3765
  • هر هوا و ذره‌‌ای خود منظری است ** ناگشاده کی گود کانجا دری است‌‌
  • تا بنگشاید دری را ديدبان ** در درون هرگیز نجنبك این گمان
  • چون گشاه شد دری حیران شود ** مرغ اومید و طمع پُران شود
  • غافلی ناگه به ویران گنج یافت ** سوی هر ویران از آن پس می‌‌شتافت‌‌