English    Türkçe    فارسی   

1
3815-3824

  • بنده‌‌ی شهوت بتر نزدیک حق ** از غلام و بندگان مسترق‌‌ 3815
  • کاین به یک لفظی شود از خواجه حر ** و آن زید شیرین و میرد سخت مر
  • بنده‌‌ی شهوت ندارد خود خلاص ** جز به فضل ایزد و انعام خاص‌‌
  • در چهی افتاد کان را غور نیست ** و آن گناه اوست جبر و جور نیست‌‌
  • در چهی انداخت او خود را که من ** در خور قعرش نمی‌‌یابم رسن‌‌
  • بس کنم گر این سخن افزون شود ** خود جگر چه بود که خارا خون شود 3820
  • این جگرها خون نشد نز سختی است ** غفلت و مشغولی و بد بختی است‌‌
  • خون شود روزی که خونش سود نیست ** خون شو آن وقتی که خون مردود نیست‌‌
  • چون گواهی بندگان مقبول نیست ** عدل او باشد که بنده‌‌ی غول نیست‌‌
  • گشت ارسلناک شاهد در نذر ** ز آن که بود از کون او حر ابن حر