English    Türkçe    فارسی   

1
3918-3927

  • ما همه نفسی و نفسی می‌‌زنیم ** گر نخوانی ما همه اهرمنیم‌‌
  • ز آن ز اهرمن رهیدستیم ما ** که خریدی جان ما را از عمی‌‌
  • تو عصا کش هر که را که زندگی است ** بی‌‌عصا و بی‌‌عصا کش کور چیست‌‌ 3920
  • غیر تو هر چه خوش است و ناخوش است ** آدمی سوز است و عین آتش است‌‌
  • هر که را آتش پناه و پشت شد ** هم مجوسی گشت و هم زردشت شد
  • کل شی‌‌ء ما خلا الله باطل ** إن فضل الله غیم هاطل‌‌
  • باز گشتن به حکایت امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و مسامحت کردن او با خونی خویش‌‌
  • باز رو سوی علی و خونی‌‌اش ** و آن کرم با خونی و افزونی‌‌اش‌‌
  • گفت دشمن را همی بینم به چشم ** روز و شب بر وی ندارم هیچ خشم 3925
  • ز آنکه مرگم همچو من خوش آمده ست ** مرگ من در بعث چنگ اندر زده ست‌‌
  • مرگ بی‌‌مرگی بود ما را حلال ** برگ بی‌‌برگی بود ما را نوال‌‌