English    Türkçe    فارسی   

1
3921-3930

  • غیر تو هر چه خوش است و ناخوش است ** آدمی سوز است و عین آتش است‌‌
  • هر که را آتش پناه و پشت شد ** هم مجوسی گشت و هم زردشت شد
  • کل شی‌‌ء ما خلا الله باطل ** إن فضل الله غیم هاطل‌‌
  • باز گشتن به حکایت امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و مسامحت کردن او با خونی خویش‌‌
  • باز رو سوی علی و خونی‌‌اش ** و آن کرم با خونی و افزونی‌‌اش‌‌
  • گفت دشمن را همی بینم به چشم ** روز و شب بر وی ندارم هیچ خشم 3925
  • ز آنکه مرگم همچو من خوش آمده ست ** مرگ من در بعث چنگ اندر زده ست‌‌
  • مرگ بی‌‌مرگی بود ما را حلال ** برگ بی‌‌برگی بود ما را نوال‌‌
  • ظاهرش مرگ و به باطن زندگی ** ظاهرش ابتر نهان پایندگی‌‌
  • در رحم زادن جنین را رفتن است ** در جهان او را ز نو بشکفتن است‌‌
  • چون مرا سوی اجل عشق و هواست ** نهی لا تلقوا بأيدیکم مراست‌‌ 3930