English    Türkçe    فارسی   

1
3982-3991

  • تو ترازوی احد خو بوده‌‌ای ** بل زبانه‌‌ی هر ترازو بوده‌‌ای‌‌
  • تو تبار و اصل و خویشم بوده‌‌ای ** تو فروغ شمع کیشم بوده‌‌ای‌‌
  • من غلام آن چراغ چشم جو ** که چراغت روشنی پذرفت از او
  • من غلام موج آن دریای نور ** که چنین گوهر بر آرد در ظهور 3985
  • عرضه کن بر من شهادت را که من ** مر ترا دیدم سرافراز زمن‌‌
  • قرب پنجه کس ز خویش و قوم او ** عاشقانه سوی دین کردند رو
  • او به تیغ حلم چندین حلق را ** وا خرید از تیغ و چندین خلق را
  • تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر ** بل ز صد لشکر ظفر انگیزتر
  • ای دریغا لقمه‌‌ای دو خورده شد ** جوشش فکرت از آن افسرده شد 3990
  • گندمی خورشید آدم را کسوف ** چون ذنب شعشاع بدری را خسوف‌‌