English    Türkçe    فارسی   

1
417-426

  • مرغ بر بالا و زیر آن سایه‌‌اش ** می‌‌دود بر خاک پران مرغ‌‌وش‌‌
  • ابلهی صیاد آن سایه شود ** می‌‌دود چندان که بی‌‌مایه شود
  • بی‌‌خبر کان عکس آن مرغ هواست ** بی‌‌خبر که اصل آن سایه کجاست‌‌
  • تیر اندازد به سوی سایه او ** ترکشش خالی شود از جستجو 420
  • ترکش عمرش تهی شد عمر رفت ** از دویدن در شکار سایه تفت‌‌
  • سایه‌‌ی یزدان چو باشد دایه‌‌اش ** وارهاند از خیال و سایه‌‌اش‌‌
  • سایه‌‌ی یزدان بود بنده‌‌ی خدا ** مرده او زین عالم و زنده‌‌ی خدا
  • دامن او گیر زودتر بی‌‌گمان ** تا رهی در دامن آخر زمان‌‌
  • کيف مد الظل نقش اولیاست ** کاو دلیل نور خورشید خداست‌‌ 425
  • اندر این وادی مرو بی‌‌این دلیل ** لا أحب الآفلین گو چون خلیل‌‌