English    Türkçe    فارسی   

1
44-53

  • جان من سهل است جان جانم اوست ** دردمند و خسته‌‌ام درمانم اوست‌‌
  • هر که درمان کرد مر جان مرا ** برد گنج و در و مرجان مرا 45
  • جمله گفتندش که جان‌‌بازی کنیم ** فهم گرد آریم و انبازی کنیم‌‌
  • هر یکی از ما مسیح عالمی است ** هر الم را در کف ما مرهمی است‌‌
  • گر خدا خواهد نگفتند از بطر ** پس خدا بنمودشان عجز بشر
  • ترک استثنا مرادم قسوتی است ** نی همین گفتن که عارض حالتی است‌‌
  • ای بسا ناورده استثنا به گفت ** جان او با جان استثناست جفت‌‌ 50
  • هر چه کردند از علاج و از دوا ** گشت رنج افزون و حاجت ناروا
  • آن کنیزک از مرض چون موی شد ** چشم شه از اشک خون چون جوی شد
  • از قضا سرکنگبین صفرا فزود ** روغن بادام خشکی می‌‌نمود