English    Türkçe    فارسی   

1
467-476

  • در یکی گفته که جوع و جود تو ** شرک باشد از تو با معبود تو
  • جز توکل جز که تسلیم تمام ** در غم و راحت همه مکر است و دام‌‌
  • در یکی گفته که واجب خدمت است ** ور نه اندیشه‌‌ی توکل تهمت است‌‌
  • در یکی گفته که امر و نهیهاست ** بهر کردن نیست شرح عجز ماست‌‌ 470
  • تا که عجز خود ببینیم اندر آن ** قدرت حق را بدانیم آن زمان‌‌
  • در یکی گفته که عجز خود مبین ** کفر نعمت کردن است آن عجز هین‌‌
  • قدرت خود بین که این قدرت از اوست ** قدرت تو نعمت او دان که هوست‌‌
  • در یکی گفته کز این دو بر گذر ** بت بود هر چه بگنجد در نظر
  • در یکی گفته مکش این شمع را ** کین نظر چون شمع آمد جمع را 475
  • از نظر چون بگذری و از خیال ** کشته باشی نیم شب شمع وصال‌‌