English    Türkçe    فارسی   

1
621-630

  • ور تو گویی غافل است از جبر او ** ماه حق پنهان کند در ابر رو
  • هست این را خوش جواب ار بشنوی ** بگذری از کفر و در دین بگروی‌‌
  • حسرت و زاری گه بیماری است ** وقت بیماری همه بیداری است‌‌
  • آن زمان که می‌‌شوی بیمار تو ** می‌‌کنی از جرم استغفار تو
  • می‌‌نماید بر تو زشتی گنه ** می‌‌کنی نیت که باز آیم به ره‌‌ 625
  • عهد و پیمان می‌‌کنی که بعد از این ** جز که طاعت نبودم کار گزین‌‌
  • پس یقین گشت این که بیماری ترا ** می‌‌ببخشد هوش و بیداری ترا
  • پس بدان این اصل را ای اصل جو ** هر که را درد است او برده ست بو
  • هر که او بیدارتر پر دردتر ** هر که او آگاه‌‌تر رخ زردتر
  • گر ز جبرش آگهی زاریت کو ** بینش زنجیر جباریت کو 630