English    Türkçe    فارسی   

1
704-713

  • خون روان شد همچو سیل از چپ و راست ** کوه کوه اندر هوا زین گرد خاست‌‌
  • تخمهای فتنه‌‌ها کاو کشته بود ** آفت سرهای ایشان گشته بود 705
  • جوزها بشکست و آن کان مغز داشت ** بعد کشتن روح پاک نغز داشت‌‌
  • کشتن و مردن که بر نقش تن است ** چون انار و سیب را بشکستن است‌‌
  • آن چه شیرین است او شد ناردانگ ** و آن که پوسیده ست نبود غیر بانگ‌‌
  • آن چه با معنی است خود پیدا شود ** و آن چه پوسیده ست او رسوا شود
  • رو به معنی کوش ای صورت پرست ** ز آن که معنی بر تن صورت پر است‌‌ 710
  • همنشین اهل معنی باش تا ** هم عطا یابی و هم باشی فتا
  • جان بی‌‌معنی در این تن بی‌‌خلاف ** هست همچون تیغ چوبین در غلاف‌‌
  • تا غلاف اندر بود با قیمت است ** چون برون شد سوختن را آلت است‌‌