English    Türkçe    فارسی   

1
764-773

  • گاو را رنگ از برون و مرد را ** از درون جو رنگ سرخ و زرد را
  • رنگهای نیک از خم صفاست ** رنگ زشتان از سیاه‌‌آبه‌‌ی جفاست‌‌ 765
  • صبغة الله نام آن رنگ لطیف ** لعنة الله بوی این رنگ کثیف‌‌
  • آن چه از دریا به دریا می‌‌رود ** از همانجا کامد آن جا می‌‌رود
  • از سر که سیلهای تیز رو ** وز تن ما جان عشق آمیز رو
  • آتش کردن پادشاه جهود و بت نهادن پهلوی آتش که هر که این بت را سجود کند از آتش برست
  • آن جهود سگ ببین چه رای کرد ** پهلوی آتش بتی بر پای کرد
  • کان که این بت را سجود آرد برست ** ور نیارد در دل آتش نشست‌‌ 770
  • چون سزای این بت نفس او نداد ** از بت نفسش بتی دیگر بزاد
  • مادر بتها بت نفس شماست ** ز آن که آن بت مار و این بت اژدهاست‌‌
  • آهن و سنگ است نفس و بت شرار ** آن شرار از آب می‌‌گیرد قرار