English    Türkçe    فارسی   

1
803-812

  • بانگ می‌‌زد در میان آن گروه ** پر همی‌‌شد جان خلقان از شکوه‌‌
  • خلق خود را بعد از آن بی‌‌خویشتن ** می‌‌فگندند اندر آتش مرد و زن‌‌
  • بی‌‌موکل بی‌‌کشش از عشق دوست ** ز آن که شیرین کردن هر تلخ از اوست‌‌ 805
  • تا چنان شد کان عوانان خلق را ** منع می‌‌کردند کاتش در میا
  • آن یهودی شد سیه رو و خجل ** شد پشیمان زین سبب بیمار دل‌‌
  • کاندر ایمان خلق عاشق‌‌تر شدند ** در فنای جسم صادق‌‌تر شدند
  • مکر شیطان هم در او پیچید شکر ** دیو هم خود را سیه رو دید شکر
  • آن چه می‌‌مالید در روی کسان ** جمع شد در چهره‌‌ی آن ناکس آن‌‌ 810
  • آن که می‌‌درید جامه‌‌ی خلق چست ** شد دریده آن او ایشان درست‌‌
  • کج ماندن دهان آن مرد که نام محمد را علیه السلام به تسخر خواند
  • آن دهان کژ کرد و از تسخر بخواند ** مر محمد را دهانش کژ بماند