English    Türkçe    فارسی   

1
850-859

  • تا نمانی صفر و سر گردان چو چرخ ** تا نسوزی تو ز بی‌‌مغزی چو مرخ‌‌ 850
  • باد آتش می‌‌خورد از امر حق ** هر دو سر مست آمدند از خمر حق‌‌
  • آب حلم و آتش خشم ای پسر ** هم ز حق بینی چو بگشایی بصر
  • گر نبودی واقف از حق جان باد ** فرق کی کردی میان قوم عاد
  • قصه‌‌ی باد که در عهد هود علیه السلام قوم عاد را هلاک کرد
  • هود گرد مومنان خطی کشید ** نرم می‌‌شد باد کانجا می‌‌رسید
  • هر که بیرون بود ز آن خط جمله را ** پاره پاره می‌‌گسست اندر هوا 855
  • همچنین شیبان راعی می‌‌کشید ** گرد بر گرد رمه خطی پدید
  • چون به جمعه می‌‌شد او وقت نماز ** تا نیارد گرگ آن جا ترک تاز
  • هیچ گرگی در نرفتی اندر آن ** گوسفندی هم نگشتی ز آن نشان‌‌
  • باد حرص گرگ و حرص گوسفند ** دایره‌‌ی مرد خدا را بود بند