English    Türkçe    فارسی   

1
90-99

  • هر که بی‌‌باکی کند در راه دوست ** ره زن مردان شد و نامرد اوست‌‌ 90
  • از ادب پر نور گشته است این فلک ** وز ادب معصوم و پاک آمد ملک‌‌
  • بد ز گستاخی کسوف آفتاب ** شد عزازیلی ز جرات رد باب‌‌
  • ملاقات پادشاه با آن ولی که در خوابش نمودند
  • دست بگشاد و کنارانش گرفت ** همچو عشق اندر دل و جانش گرفت‌‌
  • دست و پیشانیش بوسیدن گرفت ** وز مقام و راه پرسیدن گرفت‌‌
  • پرس پرسان می‌‌کشیدش تا به صدر ** گفت گنجی یافتم آخر به صبر 95
  • گفت ای نور حق و دفع حرج ** معنی الصبر مفتاح الفرج‌‌
  • ای لقای تو جواب هر سؤال ** مشکل از تو حل شود بی‌‌قیل و قال‌‌
  • ترجمانی هر چه ما را در دل است ** دست گیری هر که پایش در گل است‌‌
  • مرحبا یا مجتبی یا مرتضی ** إن تغب جاء القضاء ضاق الفضا