English    Türkçe    فارسی   

1
941-950

  • هان مخسب ای جبری بی‌‌اعتبار ** جز به زیر آن درخت میوه‌‌دار
  • تا که شاخ افشان کند هر لحظه باد ** بر سر خفته بریزد نقل و زاد
  • جبر و خفتن در میان ره زنان ** مرغ بی‌‌هنگام کی یابد امان‌‌
  • ور اشارتهاش را بینی زنی ** مرد پنداری و چون بینی زنی‌‌
  • این قدر عقلی که داری گم شود ** سر که عقل از وی بپرد دم شود 945
  • ز آن که بی‌‌شکری بود شوم و شنار ** می‌‌برد بی‌‌شکر را در قعر نار
  • گر توکل می‌‌کنی در کار کن ** کشت کن پس تکیه بر جبار کن‌‌
  • باز ترجیح نهادن نخجیران توکل را بر جهد
  • جمله با وی بانگها برداشتند ** کان حریصان که سببها کاشتند
  • صد هزار اندر هزار از مرد و زن ** پس چرا محروم ماندند از زمن‌‌
  • صد هزاران قرن ز آغاز جهان ** همچو اژدرها گشاده صد دهان‌‌ 950