English    Türkçe    فارسی   

2
1129-1138

  • اینت درد بی‏دوا کاو راست آه ** اینت افتاده ابد در قعر چاه‏
  • نفی خورشید ازل بایست او ** کی بر آید این مراد او بگو 1130
  • .
  • باز آن باشد که باز آید به شاه ** باز کور است آن که شد گم کرده راه‏
  • راه را گم کرد و در ویران فتاد ** باز در ویران بر جغدان فتاد
  • او همه نور است از نور رضا ** لیک کورش کرد سرهنگ قضا
  • خاک در چشمش زد و از راه برد ** در میان جغد و ویرانش سپرد
  • بر سری جغدانش بر سر می‏زنند ** پر و بال نازنینش می‏کنند 1135
  • ولوله افتاد در جغدان که ها ** باز آمد تا بگیرد جای ما
  • چون سگان کوی پر خشم و مهیب ** اندر افتادند در دلق غریب‏
  • باز گوید من چه در خوردم به جغد ** صد چنین ویران فدا کردم به جغد