English    Türkçe    فارسی   

2
1176-1185

  • خاک پایش شو برای این نشان ** تا شوی تاج سر گردن کشان‏
  • تا که نفریبد شما را شکل من ** نقل من نوشید پیش از نقل من‏
  • ای بسا کس را که صورت راه زد ** قصد صورت کرد و بر الله زد
  • آخر این جان با بدن پیوسته است ** هیچ این جان با بدن مانند هست‏
  • تاب نور چشم با پیه است جفت ** نور دل در قطره‏ی خونی نهفت‏ 1180
  • شادی اندر گرده و غم در جگر ** عقل چون شمعی درون مغز سر
  • این تعلقها نه بی‏کیف است و چون ** عقلها در دانش چونی زبون‏
  • جان کل با جان جزو آسیب کرد ** جان از او دری ستد در جیب کرد
  • همچو مریم جان از آن آسیب جیب ** حامله شد از مسیح دل فریب‏
  • آن مسیحی نه که بر خشک و تر است ** آن مسیحی کز مساحت برتر است‏ 1185