English    Türkçe    فارسی   

2
1219-1228

  • خانه‏ی معمور و سقفش بس بلند ** معتدل ارکان و بی‏تخلیط و بند
  • پیش از آن که ایام پیری در رسد ** گردنت بندد به حبل من مسد 1220
  • خاک شوره گردد و ریزان و سست ** هرگز از شوره نبات خوش نرست‏
  • آب زور و آب شهوت منقطع ** او ز خویش و دیگران نامنتفع‏
  • ابروان چون پالدم زیر آمده ** چشم را نم آمده تاری شده‏
  • از تشنج رو چو پشت سوسمار ** رفته نطق و طعم و دندانها ز کار
  • روز بی‏گه لاشه لنگ و ره دراز ** کارگه ویران عمل رفته ز ساز 1225
  • بیخهای خوی بد محکم شده ** قوت بر کندن آن کم شده‏
  • فرمودن والی آن مرد را که این خار بن را که نشانده‏ای بر سر راه بر کن
  • همچو آن شخص درشت خوش سخن ** در میان ره نشاند او خار بن‏
  • ره گذریانش ملامت‏گر شدند ** بس بگفتندش بکن این را نکند