English    Türkçe    فارسی   

2
1457-1466

  • قهقهه خندید و جنبانید سر ** گفت باد ریش این یاران نگر
  • دوستان بین، کو نشان دوستان ** دوستان را رنج باشد همچو جان‏
  • کی کران گیرد ز رنج دوست دوست ** رنج مغز و دوستی آن را چو پوست‏
  • نه نشان دوستی شد سر خوشی ** در بلا و آفت و محنت کشی‏ 1460
  • دوست همچون زر بلا چون آتش است ** زر خالص در دل آتش خوش است‏
  • امتحان کردن خواجه‏ی لقمان زیرکی لقمان را
  • نه که لقمان را که بنده‏ی پاک بود ** روز و شب در بندگی چالاک بود
  • خواجه‏اش می‏داشتی در کار پیش ** بهترش دیدی ز فرزندان خویش‏
  • ز انکه لقمان گر چه بنده زاد بود ** خواجه بود و از هوا آزاد بود
  • گفت شاهی شیخ را اندر سخن ** چیزی از بخشش ز من درخواست کن‏ 1465
  • گفت ای شه شرم ناید مر ترا ** که چنین گویی مرا زین برتر آ