English    Türkçe    فارسی   

2
2632-2641

  • از برای لطف عالم را بساخت ** ذره‏ها را آفتاب او نواخت‏
  • فرقت از قهرش اگر آبستن است ** بهر قدر وصل او دانستن است‏
  • تا دهد جان را فراقش گوشمال ** جان بداند قدر ایام وصال‏
  • گفت پیغمبر که حق فرموده است ** قصد من از خلق احسان بوده است‏ 2635
  • آفریدم تا ز من سودی کنند ** تا ز شهدم دست‏آلودی کنند
  • نی برای آن که تا سودی کنم ** و ز برهنه من قبایی بر کنم‏
  • چند روزی که ز پیشم رانده است ** چشم من در روی خوبش مانده است‏
  • کز چنان رویی چنین قهر ای عجب ** هر کسی مشغول گشته در سبب‏
  • من سبب را ننگرم کان حادث است ** ز انکه حادث حادثی را باعث است‏ 2640
  • لطف سابق را نظاره می‏کنم ** هر چه آن حادث دو پاره می‏کنم‏