English    Türkçe    فارسی   

2
2696-2705

  • باغبان گوید اگر مسعودی‏ای ** کاشکی کژ بودی‏ای تر بودی‏ای‏
  • جاذب آب حیاتی گشته‏ای ** اندر آب زندگی آغشتی‏ای‏
  • تخم تو بد بوده است و اصل تو ** با درخت خوش نبوده وصل تو
  • شاخ تلخ ار با خوشی وصلت کند ** آن خوشی اندر نهادش بر زند
  • عنف کردن معاویه با ابلیس‏
  • گفت امیر ای راه زن حجت مگو ** مر ترا ره نیست در من ره مجو 2700
  • ره زنی و من غریب و تاجرم ** هر لباساتی که آری کی خرم‏
  • گرد رخت من مگرد از کافری ** تو نه ای رخت کسی را مشتری‏
  • مشتری نبود کسی را راه زن ** ور نماید مشتری مکر است و فن‏
  • تا چه دارد این حسود اندر کدو ** ای خدا فریاد ما را زین عدو
  • گر یکی فصلی دگر در من دمد ** در رباید از من این ره زن نمد 2705
  • نالیدن معاویه به حضرت حق تعالی از ابلیس و نصرت خواستن‏