English    Türkçe    فارسی   

2
3174-3183

  • چون مبارک نیست بر تو این علوم ** خویشتن گولی کن و بگذر ز شوم‏
  • چون ملایک گو که لا علم لنا ** یا الهی غیر ما علمتنا 3175
  • قصه‏ی اعرابی و ریگ در جوال کردن و ملامت کردن آن فیلسوف او را
  • یک عرابی بار کرده اشتری ** دو جوال زفت از دانه پری‏
  • او نشسته بر سر هر دو جوال ** یک حدیث انداز کرد او را سؤال‏
  • از وطن پرسید و آوردش به گفت ** و اندر آن پرسش بسی درها بسفت‏
  • بعد از آن گفتش که این هر دو جوال ** چیست آگنده بگو مصدوق حال‏
  • گفت اندر یک جوالم گندم است ** در دگر ریگی نه قوت مردم است‏ 3180
  • گفت تو چون بار کردی این رمال ** گفت تا تنها نماند آن جوال‏
  • گفت نیم گندم آن تنگ را ** در دگر ریز از پی فرهنگ را
  • تا سبک گردد جوال و هم شتر ** گفت شاباش ای حکیم اهل و حر