English    Türkçe    فارسی   

2
754-763

  • ذکر حق کن بانگ غولان را بسوز ** چشم نرگس را از این کرکس بدوز
  • صبح کاذب را ز صادق واشناس ** رنگ می را باز دان از رنگ کاس‏ 755
  • تا بود کز دیده‏گان هفت رنگ ** دیده‏ای پیدا کند صبر و درنگ‏
  • رنگها بینی بجز این رنگها ** گوهران بینی به جای سنگها
  • گوهر چه بلکه دریایی شوی ** آفتاب چرخ پیمایی شوی‏
  • کار کن در کارگه باشد نهان ** تو برو در کارگه بینش عیان‏
  • کار چون بر کار کن پرده تنید ** خارج آن کار نتوانیش دید 760
  • کارگه چون جای باش عامل است ** آن که بیرون است از وی غافل است‏
  • پس در آ در کارگه یعنی عدم ** تا ببینی صنع و صانع را بهم‏
  • کارگه چون جای روشن دیده‏گی است ** پس برون کارگه پوشیدگی است‏