English    Türkçe    فارسی   

2
898-907

  • بخل نادیدن بود اعواض را ** شاد دارد دید در خواض را
  • پس به عالم هیچ کس نبود بخیل ** ز انکه کس چیزی نبازد بی‏بدیل‏
  • پس سخا از چشم آمد نه ز دست ** دید دارد کار جز بینا نرست‏ 900
  • عیب دیگر این که خود بین نیست او ** هست او در هستی خود عیب جو
  • عیب گوی و عیب جوی خود بده ست ** با همه نیکو و با خود بد بده ست‏
  • گفت شه جلدی مکن در مدح یار ** مدح خود در ضمن مدح او میار
  • ز انکه من در امتحان آرم و را ** شرمساری آیدت در ما ورا
  • قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود
  • گفت نه و الله و بالله العظیم ** مالک الملک و به رحمان و رحیم‏ 905
  • آن خدایی که فرستاد انبیا ** نه به حاجت بل به فضل و کبریا
  • آن خداوندی که از خاک ذلیل ** آفرید او شهسواران جلیل‏