English    Türkçe    فارسی   

3
1004-1013

  • اژدهایی چون ستون خانه‌ای ** می‌کشیدش از پی دانگانه‌ای
  • کاژدهای مرده‌ای آورده‌ام ** در شکارش من جگرها خورده‌ام 1005
  • او همی مرده گمان بردش ولیک ** زنده بود و او ندیدش نیک نیک
  • او ز سرماها و برف افسرده بود ** زنده بود و شکل مرده می‌نمود
  • عالم افسردست و نام او جماد ** جامد افسرده بود ای اوستاد
  • باش تا خورشید حشر آید عیان ** تا ببینی جنبش جسم جهان
  • چون عصای موسی اینجا مار شد ** عقل را از ساکنان اخبار شد 1010
  • پاره‌ی خاک ترا چون مرد ساخت ** خاکها را جملگی شاید شناخت
  • مرده زین سو اند و زان سو زنده‌اند ** خامش اینجا و آن طرف گوینده‌اند
  • چون از آن سوشان فرستد سوی ما ** آن عصا گردد سوی ما اژدها