English    Türkçe    فارسی   

3
1032-1041

  • مارگیری اژدها آورده است ** بوالعجب نادر شکاری کرده است
  • جمع آمد صد هزاران خام‌ریش ** صید او گشته چو او از ابلهیش
  • منتظر ایشان و هم او منتظر ** تا که جمع آیند خلق منتشر
  • مردم هنگامه افزون‌تر شود ** کدیه و توزیع نیکوتر رود 1035
  • جمع آمد صد هزاران ژاژخا ** حلقه کرده پشت پا بر پشت پا
  • مرد را از زن خبر نه ز ازدحام ** رفته درهم چون قیامت خاص و عام
  • چون همی حراقه جنبانید او ** می‌کشیدند اهل هنگامه گلو
  • و اژدها کز زمهریر افسرده بود ** زیر صد گونه پلاس و پرده بود
  • بسته بودش با رسنهای غلیظ ** احتیاطی کرده بودش آن حفیظ 1040
  • در درنگ انتظار و اتفاق ** تافت بر آن مار خورشید عراق