English    Türkçe    فارسی   

3
1052-1061

  • خویش را بر استنی پیچید و بست ** استخوان خورده را در هم شکست
  • نفست اژدرهاست او کی مرده است ** از غم و بی آلتی افسرده است
  • گر بیابد آلت فرعون او ** که بامر او همی‌رفت آب جو
  • آنگه او بنیاد فرعونی کند ** راه صد موسی و صد هارون زند 1055
  • کرمکست آن اژدها از دست فقر ** پشه‌ای گردد ز جاه و مال صقر
  • اژدها را دار در برف فراق ** هین مکش او را به خورشید عراق
  • تا فسرده می‌بود آن اژدهات ** لقمه‌ی اویی چو او یابد نجات
  • مات کن او را و آمن شو ز مات ** رحم کم کن نیست او ز اهل صلات
  • کان تف خورشید شهوت بر زند ** آن خفاش مردریگت پر زند 1060
  • می‌کشانش در جهاد و در قتال ** مردوار الله یجزیک الوصال