English    Türkçe    فارسی   

3
1155-1164

  • نیست مثل آن مثالست این سخن ** قاصر از معنی نو حرف کهن 1155
  • چون لب جو نیست مشکا لب ببند ** بی لب و ساحل بدست این بحر قند
  • فرستادن فرعون به مداین در طلب ساحران
  • چونک موسی بازگشت و او بماند ** اهل رای و مشورت را پیش خواند
  • آنچنان دیدند کز اطراف مصر ** جمع آردشان شه و صراف مصر
  • او بسی مردم فرستاد آن زمان ** هر نواحی بهر جمع جادوان
  • هر طرف که ساحری بد نامدار ** کرد پران سوی او ده پیک کار 1160
  • دو جوان بودند ساحر مشتهر ** سحر ایشان در دل مه مستمر
  • شیر دوشیده ز مه فاش آشکار ** در سفرها رفته بر خمی سوار
  • شکل کرباسی نموده ماهتاب ** آن بپیموده فروشیده شتاب
  • سیم برده مشتری آگه شده ** دست از حسرت به رخها بر زده