English    Türkçe    فارسی   

3
1171-1180

  • آن دو ساحر را چو این پیغام داد ** ترس و مهری در دل هر دو فتاد
  • عرق جنسیت چو جنبیدن گرفت ** سر به زانو بر نهادند از شگفت
  • چون دبیرستان صوفی زانوست ** حل مشکل را دو زانو جادوست
  • خواندن آن دو ساحر پدر را از گور و پرسیدن از روان پدر حقیقت موسی علیه السلام
  • بعد از آن گفتند ای مادر بیا ** گور بابا کو تو ما را ره نما
  • بردشان بر گور او بنمود راه ** پس سه‌روزه داشتند از بهر شاه 1175
  • بعد از آن گفتند ای بابا به ما ** شاه پیغامی فرستاد از وجا
  • که دو مرد او را به تنگ آورده‌اند ** آب رویش پیش لشکر برده‌اند
  • نیست با ایشان سلاح و لشکری ** جز عصا و در عصا شور و شری
  • تو جهان راستان در رفته‌ای ** گرچه در صورت به خاکی خفته‌ای
  • آن اگر سحرست ما را ده خبر ** ور خدایی باشد ای جان پدر 1180