English    Türkçe    فارسی   

3
1180-1189

  • آن اگر سحرست ما را ده خبر ** ور خدایی باشد ای جان پدر 1180
  • هم خبر ده تا که ما سجده کنیم ** خویشتن بر کیمیایی بر زنیم
  • ناامیدانیم و اومیدی رسید ** راندگانیم و کرم ما را کشید
  • جواب گفتن ساحر مرده با فرزندان خود
  • گفتشان در خواب کای اولاد من ** نیست ممکن ظاهر این را دم زدن
  • فاش و مطلق گفتنم دستور نیست ** لیک راز از پیش چشمم دور نیست
  • لیک بنمایم نشانی با شما ** تا شود پیدا شما را این خفا 1185
  • نور چشمانم چو آنجا گه روید ** از مقام خفتنش آگه شوید
  • آن زمان که خفته باشد آن حکیم ** آن عصا را قصد کن بگذار بیم
  • گر بدزدی و توانی ساحرست ** چاره‌ی ساحر بر تو حاضرست
  • ور نتانی هان و هان آن ایزدیست ** او رسول ذوالجلال و مهتدیست