English    Türkçe    فارسی   

3
1214-1223

  • آنچنان کرد و از آن افزون که گفت ** او بخفت و بخت و اقبالش نخفت
  • جان بابا چونک ساحر خواب شد ** کار او بی رونق و بی‌تاب شد 1215
  • هر دو بوسیدند گورش را و تفت ** تا بمصر از بهر آن پیگار زفت
  • چون به مصر از بهر آن کار آمدند ** طالب موسی و خانه‌ی او شدند
  • اتفاق افتاد کان روز ورود ** موسی اندر زیر نخلی خفته بود
  • پس نشان دادندشان مردم بدو ** که برو آن سوی نخلستان بجو
  • چون بیامد دید در خرمابنان ** خفته‌ای که بود بیدار جهان 1220
  • بهر نازش بسته او دو چشم سر ** عرش و فرشش جمله در زیر نظر
  • ای بسا بیدارچشم و خفته‌دل ** خود چه بیند دید اهل آب و گل
  • آنک دل بیدار دارد چشم سر ** گر بخسپد بر گشاید صد بصر