English    Türkçe    فارسی   

3
1303-1312

  • آن تو زفتت که آن نهصدتوست ** قلزمست وغرقه گاه صد توست
  • خود چه جای حد بیداریست و خواب ** دم مزن والله اعلم بالصواب
  • دم مزن تا بشنوی از دم ز نان ** آنچ نامد در زبان و در بیان 1305
  • دم مزن تا بشنوی زان آفتاب ** آنچ نامد درکتاب و در خطاب
  • دم مزن تا دم زند بهر تو روح ** آشنا بگذار در کشتی نوح
  • همچو کنعان کشنا می‌کرد او ** که نخواهم کشتی نوح عدو
  • هی بیا در کشتی بابا نشین ** تا نگردی غرق طوفان ای مهین
  • گفت نه من آشنا آموختم ** من بجز شمع تو شمع افروختم 1310
  • هین مکن کین موج طوفان بلاست ** دست و پا و آشنا امروز لاست
  • باد قهرست و بلای شمع کش ** جز که شمع حق نمی‌پاید خمش