English    Türkçe    فارسی   

3
1346-1355

  • روی با اطلال کرده ظاهرا ** او کرا می‌گوید آن مدحت کرا
  • شکر طوفان را کنون بگماشتی ** واسطه‌ی اطلال را بر داشتی
  • زانک اطلال لیم و بد بدند ** نه ندایی نه صدایی می‌زدند
  • من چنان اطلال خواهم در خطاب ** کز صدا چون کوه واگوید جواب
  • تا مثنا بشنوم من نام تو ** عاشقم برنام جان آرام تو 1350
  • هرنبی زان دوست دارد کوه را ** تا مثنا بشنود نام ترا
  • آن که پست مثال سنگ لاخ ** موش را شاید نه ما را در مناخ
  • من بگویم او نگردد یار من ** بی صدا ماند دم گفتار من
  • با زمین آن به که هموارش کنی ** نیست همدم با قدم یارش کنی
  • گفت ای نوح ار تو خواهی جمله را ** حشر گردانم بر آرم از ثری 1355