English    Türkçe    فارسی   

3
139-148

  • با گیاه و برگها قانع شوید ** در شکار پیل‌بچگان کم روید
  • من برون کردم ز گردن وام نصح ** جز سعادت کی بود انجام نصح 140
  • من به تبلیغ رسالت آمدم ** تا رهانم مر شما را از ندم
  • هین مبادا که طمع رهتان زند ** طمع برگ از بیخهاتان بر کند
  • این بگفت و خیربادی کرد و رفت ** گشت قحط و جوعشان در راه زفت
  • ناگهان دیدند سوی جاده‌ای ** پور پیلی فربهی نو زاده‌ای
  • اندر افتادند چون گرگان مست ** پاک خوردندش فرو شستند دست 145
  • آن یکی همره نخورد و پند داد ** که حدیث آن فقیرش بود یاد
  • از کبابش مانع آمد آن سخن ** بخت نو بخشد ترا عقل کهن
  • پس بیفتادند و خفتند آن همه ** وان گرسنه چون شبان اندر رمه