English    Türkçe    فارسی   

3
1415-1424

  • عاشقی تو بر من و بر حالتی ** حالت اندر دست نبود یا فتی 1415
  • پس نیم کلی مطلوب تو من ** جزو مقصودم ترا اندرز من
  • خانه‌ی معشوقه‌ام معشوق نی ** عشق بر نقدست بر صندوق نی
  • هست معشوق آنک او یکتو بود ** مبتدا و منتهاات او بود
  • چون بیابی‌اش نمانی منتظر ** هم هویدا او بود هم نیز سر
  • میر احوالست نه موقوف حال ** بنده‌ی آن ماه باشد ماه و سال 1420
  • چون بگوید حال را فرمان کند ** چون بخواهد جسمها را جان کند
  • منتها نبود که موقوفست او ** منتظر بنشسته باشد حال‌جو
  • کیمیای حال باشد دست او ** دست جنباند شود مس مست او
  • گر بخواهد مرگ هم شیرین شود ** خار و نشتر نرگس و نسرین شود