English    Türkçe    فارسی   

3
148-157

  • پس بیفتادند و خفتند آن همه ** وان گرسنه چون شبان اندر رمه
  • دید پیلی سهمناکی می‌رسید ** اولا آمد سوی حارس دوید
  • بوی می‌کرد آن دهانش را سه بار ** هیچ بویی زو نیامد ناگوار 150
  • چند باری گرد او گشت و برفت ** مر ورا نازرد آن شه‌پیل زفت
  • مر لب هر خفته‌ای را بوی کرد ** بوی می‌آمد ورا زان خفته مرد
  • از کباب پیل‌زاده خورده بود ** بر درانید و بکشتش پیل زود
  • در زمان او یک بیک را زان گروه ** می‌درانید و نبودش زان شکوه
  • بر هوا انداخت هر یک را گزاف ** تا همی‌زد بر زمین می‌شد شکاف 155
  • ای خورنده‌ی خون خلق از راه برد ** تا نه آرد خون ایشانت نبرد
  • مال ایشان خون ایشان دان یقین ** زانک مال از زور آید در یمین