English    Türkçe    فارسی   

3
1631-1640

  • پس بگویی خواجه جاروبی بیار ** تا بجویم زر خود را در غبار
  • چون بروبی خاک را جمع آوری ** گوییم غلبیر خواهم ای جری
  • من ز اول دیدم آخر را تمام ** جای دیگر رو ازینجا والسلام
  • بقیه‌ی قصه‌ی آن زاهد کوهی کی نذر کرده بود کی میوه‌ی کوهی از درخت باز نکنم و درخت نفشانم و کسی را نگویم صریح و کنایت کی بیفشان آن خورم کی باد افکنده باشد از درخت
  • اندر آن که بود اشجار و ثمار ** بس مرودی کوهی آنجا بی‌شمار
  • گفت آن درویش یا رب با تو من ** عهد کردم زین نچینم در زمن 1635
  • جز از آن میوه که باد انداختش ** من نچینم از درخت منتعش
  • مدتی بر نذر خود بودش وفا ** تا در آمد امتحانات قضا
  • زین سبب فرمود استثنا کنید ** گر خدا خواهد به پیمان بر زنید
  • هر زمان دل را دگر میلی دهم ** هرنفس بر دل دگر داغی نهم
  • کل اصباح لنا شان جدید ** کل شیء عن مرادی لا یحید 1640