English    Türkçe    فارسی   

3
1724-1733

  • که بودشان لرزه و تخویف و ترس ** از توهمها و تهدیدات نفس
  • او نمی‌داست کایشان رسته‌اند ** بر دریچه‌ی نور دل بنشسته‌اند 1725
  • این جهان خوابست اندر ظن مه‌ایست ** گر رود درخواب دستی باک نیست
  • گر بخواب اندر سرت ببرید گاز ** هم سرت بر جاست و هم عمرت دراز
  • گر ببینی خواب در خود را دو نیم ** تن‌درستی چون بخیزی نی سقیم
  • حاصل اندر خواب نقصان بدن ** نیست باک و نه دوصد پاره شدن
  • این جهان را که بصورت قایمست ** گفت پیغامبر که حلم نایمست 1730
  • از ره تقلید تو کردی قبول ** سالکان این دیده پیدا بی رسول
  • روز در خوابی مگو کین خواب نیست ** سایه فرعست اصل جز مهتاب نیست
  • خواب و بیداریت آن دان ای عضد ** که ببیند خفته کو در خواب شد