English    Türkçe    فارسی   

3
1788-1797

  • هیچ وازر وزر غیری بر نداشت ** من نیم وازر خدایم بر فراشت
  • آنک بی وزرست شیخست ای جوان ** در قبول حق چواندر کف کمان
  • شیخ کی بود پیر یعنی مو سپید ** معنی این مو بدان ای کژ امید 1790
  • هست آن موی سیه هستی او ** تا ز هستی‌اش نماند تای مو
  • چونک هستی‌اش نماند پیر اوست ** گر سیه‌مو باشد او یا خود دوموست
  • هست آن موی سیه وصف بشر ** نیست آن مو موی ریش و موی سر
  • عیسی اندر مهد بر دارد نفیر ** که جوان ناگشته ما شیخیم و پیر
  • گر رهید از بعض اوصاف بشر ** شیخ نبود کهل باشد ای پسر 1795
  • چون یکی موی سیه کان وصف ماست ** نیست بر وی شیخ و مقبول خداست
  • چون بود مویش سپید ار با خودست ** او نه پیرست و نه خاص ایزدست