English    Türkçe    فارسی   

3
1883-1892

  • حسن ظنی بر دل ایشان گشود ** که نپوشند از عمی جامه‌ی کبود
  • سال کردن بهلول آن درویش را
  • گفت بهلول آن یکی درویش را ** چونی ای درویش واقف کن مرا
  • گفت چون باشد کسی که جاودان ** بر مراد او رود کار جهان 1885
  • سیل و جوها بر مراد او روند ** اختران زان سان که خواهد آن شوند
  • زندگی و مرگ سرهنگان او ** بر مراد او روانه کو بکو
  • هر کجا خواهد فرستد تعزیت ** هر کجا خواهد ببخشد تهنیت
  • سالکان راه هم بر گام او ** ماندگان از راه هم در دام او
  • هیچ دندانی نخندد در جهان ** بی رضا و امر آن فرمان‌روان 1890
  • گفت ای شه راست گفتی همچنین ** در فر و سیمای تو پیداست این
  • این و صد چندینی ای صادق ولیک ** شرح کن این را بیان کن نیک نیک