English    Türkçe    فارسی   

3
1920-1929

  • آن شفاعت و آن دعا نه از رحم خود ** می‌کند آن بنده‌ی صاحب رشد 1920
  • رحم خود را او همان دم سوختست ** که چراغ عشق حق افروختست
  • دوزخ اوصاف او عشقست و او ** سوخت مر اوصاف خود را مو بمو
  • هر طروقی این فروقی کی شناخت ** جز دقوقی تا درین دولت بتاخت
  • قصه‌ی دقوقی رحمة الله علیه و کراماتش
  • آن دقوقی داشت خوش دیباجه‌ای ** عاشق و صاحب کرامت خواجه‌ای
  • در زمین می‌شد چو مه بر آسمان ** شب‌روان راگشته زو روشن روان 1925
  • در مقامی مسکنی کم ساختی ** کم دو روز اندر دهی انداختی
  • گفت در یک خانه گر باشم دو روز ** عشق آن مسکن کند در من فروز
  • غرة المسکن احاذره انا ** انقلی یا نفس سیری للغنا
  • لا اعود خلق قلبی بالمکان ** کی یکون خالصا فی الامتحان