English    Türkçe    فارسی   

3
1931-1940

  • منقطع از خلق نه از بد خوی ** منفرد از مرد و زن نه از دوی
  • مشفقی خلق و نافع همچو آب ** خوش شفعیی و دعااش مستجاب
  • نیک و بد را مهربان و مستقر ** بهتر از مادر شهی‌تر از پدر
  • گفت پیغامبر شما را ای مهان ** چون پدر هستم شفیق و مهربان
  • زان سبب که جمله اجزای منید ** جزو را از کل چرا بر می‌کنید 1935
  • جزو از کل قطع شد بی کار شد ** عضو از تن قطع شد مردار شد
  • تا نپیوندد بکل بار دگر ** مرده باشد نبودش از جان خبر
  • ور بجنبد نیست آن را خود سند ** عضو نو ببریده هم جنبش کند
  • جزو ازین کل گر برد یکسو رود ** این نه آن کلست کو ناقص شود
  • قطع و وصل او نیاید در مقال ** چیز ناقص گفته شد بهر مثال 1940
  • بازگشتن به قصه‌ی دقوقی