English    Türkçe    فارسی   

3
1955-1964

  • حرص اندر عشق تو فخرست و جاه ** حرص اندر غیر تو ننگ و تباه 1955
  • شهوت و حرص نران بیشی بود ** و آن حیزان ننگ و بدکیشی بود
  • حرص مردان از ره پیشی بود ** در مخنث حرص سوی پس رود
  • آن یکی حرص از کمال مردی است ** و آن دگر حرص افتضاح و سردی است
  • آه سری هست اینجا بس نهان ** که سوی خضری شود موسی روان
  • همچو مستسقی کز آبش سیر نیست ** بر هر آنچ یافتی بالله مه‌ایست 1960
  • بی نهایت حضرتست این بارگاه ** صدر را بگذار صدر تست راه
  • سر طلب کردن موسی خضر را علیهماالسلام با کمال نبوت و قربت
  • از کلیم حق بیاموز ای کریم ** بین چه می‌گوید ز مشتاقی کلیم
  • با چنین جاه و چنین پیغامبری ** طالب خضرم ز خودبینی بری
  • موسیا تو قوم خود را هشته‌ای ** در پی نیکوپیی سرگشته‌ای