English    Türkçe    فارسی   

3
2259-2268

  • این خمار غم دلیل آن شدست ** که بدان مفقود مستی‌ات بدست
  • جز به اندازه‌ی ضرورت زین مگیر ** تا نگردد غالب و بر تو امیر 2260
  • سر کشیدی تو که من صاحب‌دلم ** حاجت غیری ندارم واصلم
  • آنچنانک آب در گل سر کشد ** که منم آب و چرا جویم مدد
  • دل تو این آلوده را پنداشتی ** لاجرم دل ز اهل دل برداشتی
  • خود روا داری که آن دل باشد این ** کو بود در عشق شیر و انگبین
  • لطف شیر و انگبین عکس دلست ** هر خوشی را آن خوش از دل حاصلست 2265
  • پس بود دل جوهر و عالم عرض ** سایه‌ی دل چون بود دل را غرض
  • آن دلی کو عاشق مالست و جاه ** یا زبون این گل و آب سیاه
  • یا خیالاتی که در ظلمات او ** می‌پرستدشان برای گفت و گو