English    Türkçe    فارسی   

3
2296-2305

  • تو بگویی مرد حق اندر نظر ** کی در آرد با خدا ذکر بشر
  • خر ازین می‌خسپد اینجا ای فلان ** که بشر دیدی تو ایشان را نه جان
  • کار ازین ویران شدست ای مرد خام ** که بشر دیدی مر ایشان را چو عام
  • تو همان دیدی که ابلیس لعین ** گفت من از آتشم آدم ز طین
  • چشم ابلیسانه را یک دم ببند ** چند بینی صورت آخر چند چند 2300
  • ای دقوقی با دو چشم همچو جو ** هین مبر اومید ایشان را بجو
  • هین بجو که رکن دولت جستن است ** هر گشادی در دل اندر بستن است
  • از همه کار جهان پرداخته ** کو و کو می‌گو بجان چون فاخته
  • نیک بنگر اندرین ای محتجب ** که دعا را بست حق در استجب
  • هر که را دل پاک شد از اعتلال ** آن دعااش می‌رود تا ذوالجلال 2305
  • باز شرح کردن حکایت آن طالب روزی حلال بی کسب و رنج در عهد داود علیه السلام و مستجاب شدن دعای او