English    Türkçe    فارسی   

3
2367-2376

  • می‌نداند خلق اسرار مرا ** ژاژ می‌دانند گفتار مرا
  • حقشان است و کی داند راز غیب ** غیر علام سر و ستار عیب
  • خصم گفتش رو به من کن حق بگو ** رو چه سوی آسمان کردی عمو
  • شید می‌آری غلط می‌افکنی ** لاف عشق و لاف قربت می‌زنی 2370
  • با کدامین روی چون دل‌مرده‌ای ** روی سوی آسمانها کرده‌ای
  • غلغلی در شهر افتاده ازین ** آن مسلمان می‌نهد رو بر زمین
  • کای خدا این بنده را رسوا مکن ** گر بدم هم سر من پیدا مکن
  • تو همی‌دانی و شبهای دراز ** که همی‌خواندم ترا با صد نیاز
  • پیش خلق این را اگر خود قدر نیست ** پیش تو همچون چراغ روشنیست 2375
  • شنیدن داود علیه السلام سخن هر دو خصم وسال کردن از مدعی علیه
  • چونک داود نبی آمد برون ** گفت هین چونست این احوال چون