English    Türkçe    فارسی   

3
2448-2457

  • که عیال خواجه را روزی ندید ** نه بنوروز و نه موسمهای عید
  • بی‌نوایان را به یک لقمه نجست ** یاد ناورد او ز حقهای نخست
  • تا کنون از بهر یک گاو این لعین ** می‌زند فرزند او را در زمین 2450
  • او بخود برداشت پرده از گناه ** ورنه می‌پوشید جرمش را اله
  • کافر و فاسق درین دور گزند ** پرده خود را بخود بر می‌درند
  • ظلم مستورست در اسرار جان ** می‌نهد ظالم بپیش مردمان
  • که ببینیدم که دارم شاخها ** گاو دوزخ را ببینید از ملا
  • گواهی دادن دست و پا و زبان بر سر ظالم هم در دنیا
  • پس همینجا دست و پایت در گزند ** بر ضمیر تو گواهی می‌دهند 2455
  • چون موکل می‌شود برتو ضمیر ** که بگو تو اعتقادت وا مگیر
  • خاصه در هنگام خشم و گفت و گو ** می‌کند ظاهر سرت را مو بمو