English    Türkçe    فارسی   

3
2558-2567

  • زانک او در خانه عقل تو غریب ** بر در خود سگ بود شیر مهیب
  • باش تا شیران سوی بیشه روند ** وین سگان کور آنجا بگروند
  • مکر نفس و تن نداند عام شهر ** او نگردد جز بوحی القلب قهر 2560
  • هر که جنس اوست یار او شود ** جز مگر داود کان شیخت بود
  • کو مبدل گشت و جنس تن نماند ** هر که را حق در مقام دل نشاند
  • خلق جمله علتی‌اند از کمین ** یار علت می‌شود علت یقین
  • هر خسی دعوی داودی کند ** هر که بی تمییز کف در وی زند
  • از صیادی بشنود آواز طیر ** مرغ ابله می‌کند آن سوی سیر 2565
  • نقد را از نقل نشناسد غویست ** هین ازو بگریز اگر چه معنویست
  • رسته و بر بسته پیش او یکیست ** گر یقین دعوی کند او در شکیست