English    Türkçe    فارسی   

3
2612-2621

  • گفت کور اینک سپاهی می‌رسند ** من همی‌بینم که چه قومند و چند
  • گفت کر آری شنودم بانگشان ** که چه می‌گویند پیدا و نهان
  • آن برهنه گفت ترسان زین منم ** که ببرند از درازی دامنم
  • کور گفت اینک به نزدیک آمدند ** خیز بگریزیم پیش از زخم و بند 2615
  • کر همی‌گوید که آری مشغله ** می‌شود نزدیکتر یاران هله
  • آن برهنه گفت آوه دامنم ** از طمع برند و من ناآمنم
  • شهر را هشتند و بیرون آمدند ** در هزیمت در دهی اندر شدند
  • اندر آن ده مرغ فربه یافتند ** لیک ذره‌ی گوشت بر وی نه نژند
  • مرغ مرده‌ی خشک وز زخم کلاغ ** استخوانها زار گشته چون پناغ 2620
  • زان همی‌خوردند چون از صید شیر ** هر یکی از خوردنش چون پیل سیر