English    Türkçe    فارسی   

3
2635-2644

  • آن زمان داند غنی کش نیست زر ** هم ذکی داند که او بد بی‌هنر 2635
  • چون کنار کودکی پر از سفال ** کو بر آن لرزان بود چون رب مال
  • گر ستانی پاره‌ای گریان شود ** پاره گر بازش دهی خندان شود
  • چون نباشد طفل را دانش دثار ** گریه و خنده‌ش ندارد اعتبار
  • محتشم چون عاریت را ملک دید ** پس بر آن مال دروغین می‌طپید
  • خواب می‌بیند که او را هست مال ** ترسد از دزدی که برباید جوال 2640
  • چون ز خوابش بر جهاند گوش‌کش ** پس ز ترس خویش تسخر آیدش
  • همچنان لرزانی این عالمان ** که بودشان عقل و علم این جهان
  • از پی این عاقلان ذو فنون ** گفت ایزد در نبی لا یعلمون
  • هر یکی ترسان ز دزدی کسی ** خویشتن را علم پندارد بسی